۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

قطعنامه دان دوزي در one minute

مادرم گفت : اين روزها همه اش اخبار تعطيلي مي شنويم چرا ؟ خانم بزرگ گفت : تعطيلي چي مثلا ؟ پدرم گفت : تعطيلي برخي واحدهاي توليدي مثلا . برادرم گفت : يا درخواست تعطيلي حزب مشاركت و سازمان مجاهدين در دادگاه فعالين سياسي . عمه خانم گفت : ديگر انحلال و تعطيلي نمي خواهد . يك دور اعضايش را بگيرند ببرند زندان ارشادشان كنند خود به خود استعفا مي دهند از حزب . پدربزرگ چيني گفت : كمونينگ جانگ . يعني اگر برگ درخواست بنويسيد مي توانيم جاي اين احزاب مخملي تان حزب كمونيست صادر كنيم برايتان . ؟ پدرم گفت : سياسي بازي اصلا تعطيل . همه تان بايد استعفا بدهيد از فعاليت سياسي در اين خانه . استعفانامه تان را هم حداكثر ظرف 24 ساعت آينده تنظيم و جلوي ديگران قرائت مي كنيد . مفهوم بود ؟ حالا آن واحدهاي توليدي چرا تعطيل شدند ؟ خانباجي كه داشت بي بي سي نگاه مي كرد گفت : ببين خودت كرم داري ها . همسرم گفت : شايد به خاطر شيوع آنفولانزاي خوكي باشد ؟ مادرم گفت : عين عمان و كويت كه دانشگاه هاشان را به دليل خطر آنفولانزاي خوكي يك ترم تعطيل كرده اند . خانم بزرگ گفت : بفرما . وقتي آن ها اين كار را بكنند خوب است اما وقتي ما مي خواهيم اين كار را بكنيم مي گويند واي و واويلا . حتما از ترس سبزهاست . چون از جنبش سبز حساب مي برند مي خواهند الكي دانشگاه ها را . . . پدرم گفت : همچين بيراه هم . . . همسرم گفت : شايد روزنامه ها را هم از ترس شيوع آنفولانزاي خوكي در ايران تعطيل مي كنند كه روزنامه نگارها آلوده نشوند . مادرم گفت : حالا بالاخره اين آنفولانزاها منشا شان كجاست . هي مي شنويم مي گويند آنفولانزاي افغاني . . . آنفولانزاي چچني . پدربزرگ چيني گفت : يانگ تسه چاپينگ يعني خيلي نامرديد . خوب شما كه مي خواستيد آنفولانزا وارد كنيد از چين وارد مي كرديد . گفتم : شما هم كه همه اش فكر صادر كردنيد . نمي دانم چطور با صدور قطعنامه اين قدر مساله داريد . پدرم گفت : قطعنامه هم تعطيل شد فكر كنم . غني سازي را كه ناگهان متوقف كرديم ديگر قطعنامه لازم نيست صادر كنند . برادرم گفت : خدارا شكر والا قطعنامه دان خيلي ها در جهان پاره مي شد . گفتم : بعد بايد اين وزير بهداشت هلو را مي فرستاديم براي دوخت و دوز قطعنامه دان هاي پاره شده . مادربزرگ گفت : هلو هم كه ديگر در كابينه نيست . خانم دستجردي جايشان آمده . اگر لازم شد خارج مي روند قطعنامه دان هم مي دوزند . گفتم : اگر همسرشان اجازه خروج از كشور نداد به خانم وزير، آن وقت چه مي شود ؟ صداي ناشناسي گفت : حتما قطعنامه دان شوهرش پر مي شود . صداي ناشناس هم حرفي مي زند ما تنبيه مي شويم . به خدا تقصير هابرماس است والا ما به اين تئوري فلسفي فشار از پايين اعتقاد نداشتيم كه . حالا هي از پايين فشار مي آورند و كاري هم به سخنان شيخ اصلاحات ندارند كه فشار دهندگان از پايين چرا محاكمه نمي شوند اما آن ها كه از بالا چانه زني مي كرده اند در دادگاه محاكمه مي شوند . با اين وضع كي بشود قطعنامه دان ما هم به دوخت و دوز نياز پيدا كند خدا مي داند

۴ نظر:

شراره گفت...

سلام
مثل همیشه زیبا و گویا بود...

نوشین گفت...

ای روزگار...
خیلی خوب بود.ممنون

سمیرا گفت...

زیبا و گویا بودن و ای روزگار فکر نمی کنم،فصلالخطاب این نوشته باشد
بلکه با ید با خواندن این پست تاسف خورد به حال مملکتی که درآن هیچ عکس حق حرف زدن ندارد.با بسته شدن این دو حزب اصلاحات فکر نی کنممشکلی حل شودو البته همه ما می دانیم که گالیور گفت زمین گرد است و ائر ابه کفر گفتن متهم کردند،غافل از اینکه با متهم شدن او زمین از گردی خارج نشد.

سمیرا گفت...

فکر کنم اشتبه نوشتم گالیور
تصحیحش کنید گالیله