۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

اندر فواید فتیله و سوپاپ ! - چاپ شده در روزنامه اعتمادملی امروز


از اعضای محفل شبانه ما اطلاعات جسته و گریخته ای وجود دارد . پدرم بعد از شرکت در نماز جمعه تهران رفته دنبال نخود سیاه ! مادر در تدارک ولیمه دوشنبه از خانه خارج شده . عمه خانم رفته بالای پشت بام ، گچ روی پایه دیش را بشکافد و در یک اقدام نمادین دیش خودش را پرت کند توی خیابان . برادرم با همسرش رفته خطه سرسبز شمال . نمی دانم عنوان خطه سبز هم اعلام موضع سیاسی ست یا نه ؟ اگر باشد حتما اخطار می دهند نامش را می گذاریم خطه زرد شمال . همسرم رفته کلاس تله پاتی تا بتواند در محفل های شبانه آینده باب گقتگوی بین تمدن ها را با ارواح خانه آغاز کند . خانباجی را هم که آمده بود راه ندادیم توی خانه . گفتیم مدیرمسئول خانه نگران نفوذ شما بین بچه هاست . تشریفشان را بردند . خاله ها و دختر و پسرهاشان هم هریک دنبال کار و بارشان رفته اند . البته هرگونه وضع عیرعادی در خانه شدیدا تکذیب و از گوینده این شایعات حتما به دادگاه خانواده شکایت خواهیم کرد . صلح و صفا برقرار است . من مانده ام و مادربزرگ و او درحالیکه فتیله چراغ نفتی قدیمی اش را تعویض می کند درباب مزایای فتیله داد سخن سر داده . به حرفهاش گوش می کنم البته اما حواسم به گوشی موبایلم است که با آن ور می روم . راستش را بخواهید از مراسم تعویض فتیله فیلم هم گرفته ام . شاید یک روز آن را به خانباجی فروختم . محفل شبانه ما فعلا تحت الشعاع تعویض فتیله و مراسم سنتی پایین کشیدن آن است . بعد از بازگشت اعضای خانواده جلسه ای خواهیم داشت حتما . شکل و شمایلمان را شاید تغییر دادیم . نه اینکه شناسایی نشویم . نخیر . فتیله مان را قرار است پایین بیاورند . تا یادم نرفته بگویم منظورم از اینکه پدر رفته دنبال نخود سیاه این بود که رفته سوپاپ تهیه کند . برداشت بد نکنید از نخود سیاه . چون می دانیم سوپاپ گیر نمی آید این روزها اسمش را گذاشتیم نخود سیاه . اگر خودمان را تبدیل به سوپاپ نکنند خوب است . معمولا وقتی چیزی گیر نمی آید به ما می گویند نقشش را بازی کنیم . سخت است اما . سوپاپ نخواهیم شد اگر خدا بخواهد