۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

وقتي سن پترزبورگ تو را مي طلبد

پدرم گفت : رييس سازمان ميراث فرهنگي گفته ماركوپولو براي جاسوسي به جاده ابريشم سفر كرد . برادرم گفت : در مورد اين برادر ابن خلدون چيزي نگفته ؟ مادربزرگ گفت : او هم محارب است . خانم بزرگ گفت : نخير . ابن خلدون چون به دين مبين اسلام گرويده بود نه محارب بوده نه جاسوس . عرب جماعت كه جاسوس نمي شود . جاسوسي و جاسوس بازي فقط راست كار اين غربي هاست . مادربزرگ گفت : و غربزده ها . همسرم گفت : حالا اين شيخ . . . مادربزرگ حرفش را ابتر گذاشت و گفت : آن شيخ شما كه از همه جاسوس تر است با آن بيانيه اش با آن نامه اش . همسرم گفت : من كه منظورم شيخ شجاعمان كروبي نبود . هرچند اين نامه آخرش يك پا گلستان بود براي خودش . اما مي خواستم بگويم شيخ اجل سعدي چه . او را جاسوس نكرده اند به خاطر سفرهاش ؟ خانم بزرگ گفت : نخير . او هم شيخ شوخي بوده . اصلا سفر نرفته بوده و اين ها همه اش جعل تاريخي ست . از دروازه شيراز بيرون نيامده بوده اصلا . پدربزرگ چيني گفت : مانگ تسه يان يعني سعدي و ماركوپولو همه از يك جنس هستند . فقط تموچين بود كه جاسوسي گري نمي كرد براي شيطان بزرگ آمريكا . توپولف روس گفت : تاكبا ريكا . يعني تكبير ! صداي عده اي آمد كه گفتند الله و اكبر . الله و اكبر . عمه خانم گفت : وا مگر ساعت ده شب شده ؟ ديدي دير شد ؟ مادربزرگ گفت : نگوييد ديگر اين واژه را . سواستفاده هم حدي دارد . پرسيدم : بالاخره از نظر شما سعدي جاسوس بود يا نه . خانم بزرگ گفت : چون سفر نرفته بوده و همه اش زاييده ذهنش بوده سفرنامه هاش پس نمي توانسته جاسوس باشد . برادرم گفت : شيخ اجل چه شباهتي با سيد اصلاحات دارد . او هم تونس نرفته برايش سفر نامه نوشتند كه جاسوسي كرده و با فلاني و بهماني ديدار داشته آن جا . همسرم گفت : حقش است . وقتي بگويد عده اي غلط كرده اند ساختار شكني كرده اند در تجمعات ، آخر و عاقبتش اين مي شود . ساختار خودش را مي شكنند . مادربزرگ گفت : كسي با اين آقا كاري ندارد . برود گفتگوي تمدن هاش را بكند . از همان اول هم دنبال براندازي نرم بود . خانم بزرگ گفت : به قول علي سعيدي نماينده ولي فقيه در سپاه، در انقلاب صدر اسلام هم براندازي نرم اتفاق افتاد كه باعث شد انقلاب صدر اسلام از پا افتاد . همسرم گفت : يعني ما صدر اسلام هم انقلاب اسلامي داشتيم ؟ پدربزرگ چيني گفت : شينگ تا سون يعني انقلاب سوسياليستي اسلامي بوده حتما . مادربزرگ گفت : آن هم مي توانسته باشد جهت تعامل و گفتگو با جهان آن زمان . چون از اولش هم انقلاب صدر اسلام ضد غرب و ضد آمريكا بود !! عمه خانم گفت : اما آن شال سبزي كه اهل بيت مي بسته اند داستانش چه بوده ؟ خانم بزرگ گفت : آن شال هم ميرحسيني نبوده عين اين شالي بوده كه احمدي نژاد در اهواز انداخت دور گردنش . صداي ناشناسي گفت : شال مرا پس بده ! و صداي ديگري گفت : راي مرا و صداي ديگري گفت : پرچم ايران مرا پس بده . و صداهاي ديگري كه گفتند : يك ميليارد دلار را پس بده . خانم بزرگ گفت اين خانه ديگر جاي ماندن نيست . اين طور پيش برود بايد جت شخصي مان را آماده كنيم برويم روسيه اي جايي . برادرم گفت : زيارت عتبات عاليات تشريف مي بريد سن پترزبورگ به سلامتي ؟ گفتم : خانم بزرگ راه قدس اما اين وري ست ها از كربلا مي گذرد نه مسكو . صداي يك روح لباس شخصي گفت : گيتارت را نبري نبردي . ما را با خودت ببر !