در مارس 2010 به تونس سفر کرده بودم . همه چیز زیبا بود و آرام . به دوستی گفتم آرامش پیش از طوفان است گویی . همه جا پر بود از عکس و تصاویر نقاشی شده زین العابدین بن علی رییس جمهور دیکتاتور و مستبد تونس . هرجا می رفتیم مردم از ما در مورد جنبش سبز و ناآرامی های ایران می پرسیدند . محسن ماتوک لیدر تور تونسی ما در مورد ایران بسیار می دانست . هم درخصوص جبهه بندی های سیاسی امروز ایران هم درخصوص آرایش سیاسی سال 57 که منجر به انقلاب شد . او از جمله کسانی بود که در سال 57 در تظاهرات دانشجویان ایرانی ضد رژیم شاهنشاهی در پاریس شرکت کرده بود و هنوز شعارهایی از آن دوره را به زبان فارسی برای ما بازگو می کرد . از جمله استقلال آزادی جمهوری اسلامی و از ما می پرسید آیا در ایران انقلاب به آن چه می خواست رسیده است و از تصاویری که از جنبش سبز در تلویزیون تونس دیده بود سخن می گفت . از او پرسیدم در تونس چه خبر است ؟ در پس این چهره های درد کشیده ی آرام چیست ؟ لبخند زد و گفت : مرگ بر دیکتاتور و با انگشتان دست حرف وی را به نشان پیروزی نشان داد . با هم از استالینیسم اسلامی سخن گفتیم و جکومت های خودکامه اسلامی در سراسر جهان . در سیدی بو سعید محمد فروشنده عتیقه جات تا فهمید ما ایرانی هستیم به استقبال ما آمد و با نشان دادن پارچه سبز رنگی از وضعیت ایران پرسید و در جواب سئوال ما گفت تونس هم دارای حکومت دیکتاتوری ست . و لبخند زد و گفت بین خودمان بماند . جامعه خاموش تونس گویا آتش زیر خاکستر بود . سکوت در برابر پرسش ها نشان از ترس گزنده و خزنده ای داشت که آبستن حوادثی خواهد بود . در خیابان از خیلی ها می پرسیدم وضعشان خوب است ؟ زین العابدین رییس جمهور خوبی ست ؟ امید دارند به زندگی در تونس ؟ همه سکوت می کردند یا لبخندی گزنده که از هرچه فریاد بدتر بود . فروشنده ای که موزاییک می فروخت با لبخند تلخی گفت اگر سیدی زین العابدین نشنود و به گوشش نرسانند نه . اوضاع خوب نیست اما می ترسم بگویم و بگوییم مبادا بیایند سراغمان . نه زین العابدین بن علی چیزی شنید نه پلیس سیاسی آن کشور فهمید این آتش کی گر می گیرد . وقتی راننده ای در حمامت به من می گفت بی کاری تونس را از پا در می آورد هرگز فکر نمی کردم کمتر از یک سال بعد غول بیکاری به جنگ رژیم مستبد بن علی برود . هرچه سعی می کنم خبری از محسن و محمد بگیرم نمی توانم . ای میل ها را پاسخ نمی دهند و از فیس بوک رخت بر بسته اند . من تنها برایشان دعا می کنم زودتر کبوتر صلح و آزادی را بر فراز سوس و حمامت و تونس و سیدی بوزید و همه جای سرزمین فیروزه ای شان در پرواز ببینند . و امیدوارم زین العابدین های دنیا بدانند سکوت همیشه به معنای رضایت نیست بلکه گاهی پاسخی ست که به ابلهان تاریخ می دهند و امان از روزی که سکوت شکسته شود . امان 23/10/1389 تهران
۱ نظر:
سلام
كجايي مومن؟
ارسال یک نظر