پدرم گفت : این مسابقه هم مساوی تمام شد . گفتم : هنوز پیگیر فوتبال قرمز و آبی هستید ؟ ول کنید دیگر . من که حاضر نیستم طرفدار یک تیم . . . مادربزرگ تشر زد : کسی هم از شما نظر نپرسید . پدرم پرسید : قطبی هم آمده بود استادیوم ؟ پسرخاله ام گفت : کارگر تیم ملی را می گویید ؟ عمه خانم پرسید : چرا کارگر ؟ گفتم : خود امپراتور پنبه گفته هم رهبر هم کارگر هم سرباز تیم ملی ام . برادرم گفت : نمی شود حالا این سرباز مفقودالاثر شود ؟ مادرم گفت : این امپراتور پنبه تان همان نیست که در یک مصاحبه گفته بود بازیکنان بروند به" لانه سگ "؟ و می گفتند شعار نژادپرستانه داده ؟ همسرم گفت : وقتی علی کردان کارمندانش را سگ خطاب کند می خواهی مربی تیم ملی شان مودب باشد ؟ همسر برادرم گفت : این مربی هم مثل شاعران درباری اسمش از تاریخ این کشور حذف خواهد شد . برادرم گفت : این که چیزی نیست رییس گروه تاریخ وزارت آموزش و پرورش گفته نام و دوره های حکومت پادشاهان از کتاب های درسی تاریخ حذف می شود . پدربزرگ چینی گفت : سیت مانگ جی . یعنی غصه نخورید . اسم پادشاهان چینی را صادر می کنیم توی کتاب های تاریخ تان . اصلا کتاب هاتان را هم چاپ و صادر می کنیم خودمان . گفتم : حالا اسم پادشاهان را حذف نکنند وقتی خود تاریخ نتوانسته حذفشان کند . این ها که تخصص جعل دارند بیایند اسم شاهان را عوض کنند . مثلا اسم کوروش بزرگ را بگذارند حجت الاسلام میرزا کورش هخامنشی گلپایگانی . یا انوشیروان عادل را صدا کنند انوشیروان حداد عادل . پدرم گفت : عادل فقط فردوسی پور . نه این آقا که گفته مردن سه نفر در کهریزک مساله اصلی نیست . برادرم گفت : راست گفته خوب مساله اصلی این است که چند نفر کشته شده اند ؟تکلیف گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس چه شد ؟ موضوع تجاوزها به کجا انجامید ؟ صدای ناشناسی گفت : رای ما را هم . . . خانم بزرگ گفت : بس کنید دیگر . نشنیدید علی لاریجانی گفته فصل بازیگوشی سیاسی نیست ؟ گفتم : کاش لاریجانی فکر می کرد عالم سیاست عینهو الاکلنگ است . بالا می برد . پایین می کشد . برادرم گفت : فقط باید مواظب بود وقتی پایین می کشد آن جا نباشی . حالا این پایین کشیدن چه تاریخی باشد دیگر با خداست . عمه خانم گفت : حالا جدا چه تاریخی است ؟ هفدهم مارس بود امروز نه ؟ گفتم : نخیر دوم اکتبر بود . عمه خانم گفت : پس این ها که لباس سبز پوشیده بودند برای برگزاری مراسم جشن روز سن پاتریک نیامده بودند توی خیابان ؟ گفتم : نه . این جماعت انبوه از استادیوم برگشته بودند . پدرم گفت : یک شعاری هم انگار می دادند برای پژمان منتظری . گفتم : حتما می گفته اند " فوتبالیست واقعی منتظری صانعی " مادرم گفت : باید می گفتند هاشمی هاشمی که الحق استاد پاسکاری ست . صدای یک روح لباس شخصی گفت : پاسکاری نه و بندبازی . بالاخره یک مورد در این خانه پیدا شد که ما با طرف مادربزرگ و خانم بزرگ اختلاف نظر نداشته باشیم . عدم رضایت از هاشمی رفسنجانی . اتحاد به همین می گویند . دست شما درد نکند آقای هاشمی
۶ نظر:
خیلی عالی بود. کلی خوشم اومد.
راستی چطوری اینهمه حرفا رو یادت می مونه و کنار هم... ؟
من کلی فکر می کنم که اااااااااا راست می گه اون آدم، یه جایی اینو گفته.
اونقدر ها هم بی حواس نیستی که فیلمشو بازی می کنی ها
ولی واقعا توی این چند محفل شبانه اخیر اینو خیلی دوست داشتم
قلمت همیشه سبز مرغ عشق
خیلی معرکه بود.
دربی این دو تیم دیگه برد و باخت نداره
همیشه باید مساوی باشن
فکر کنم این ششمین تساوی این دو تیم باشه
تاریخ هم که... وقتی حقوق بشر می شه بشر بی حقوق و یه مترسک با یه هاله نور ملت رو سر کار می زاره بسه دیگه، تاریخ می خوایم چکار
منم با پدرتون موافقم
عادل فقط فردوسی پورش
شهرام هم فقط شهیدیش
ایول.بسیار زیبابود.اعتماد ملی که نیست اینجا بیشتر بنویس
ممنون نفس جان. خیلی چسبید...
وحید
ارسال یک نظر