۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

دو پنچری ببخشید دو بچه کافیست ؟ در چلچراغ چهارم اردیبهشت ماه هشتاد و نه چاپ شد

پنچری که همین طور قضا قورتکی نیست . برای خودش مراتبی دارد . عینهو عرفان هفت مرحله دارد لااقل که خوب مراحلش در سبک های مختلف پنچرگیری کمی متفاوت است . یک شاعر جنوبی هم در این خصوص سروده هفت آپاراتی شهر را عصار گشت ما هنوز اندر خم پس کوچه ایم . که این عصار با آن عصار خواننده نسبت دوری دارد . همه این ها را گفتیم که یکجوری گفته باشم یکی از پنچری پذیر ترین اقشار خواننده جماعت است که هی باید در طبقات ارشاد پنچری اش را در اتاق مجوز ترانه مجوز موسیقی مجوز کنسرت مجوز آلبوم و . . . بگیرد . خوب این از پنچرترین شغل هفته و اما همان طور که وعده کرده بودم یک پنچری تاریخی هم برایتان تعریف می کنم .







پنچری تاریخی هفته : قیافه پنچر آن افسر انگلیسی را در نظر بیاورید که وقتی به ناپلئون گفت : ما انگلیسی ها برای شرافت می جنگیم و شما فرانسوی ها برای پول جواب شنید درست است هرکس برای چیزی که ندارد می جنگد !






پنچرترین سیاستمدار هفته : بی شک رییس جمهور سابق – محمد خاتمی – به علت اینکه از خروجش از کشور جلوگیری کردند به این لقب مفتخر می شود . وقتی رییس قوه قضاییه می گفت با دانه درشت ها برخورد خواهیم کرد باید شست مان خبردار می شد که گفتگوی تمدن ها حق خروج نداشته باشد .






پنچر کننده برتر هفته : سازمان صدا و سیما با ارسال نامه ای که برای رییس اتحادیه مخابرات جهانی فرستاد و در آن به ارسال پارازیت روی شبکه های ایران اعتراض کرد هر چهار چرخ ما را پنچر کرد . راستش دیگر بعید نیست فردا وزیر راه هم نامه بنویسد و به سقوط توپولف حامل رییس جمهور لهستان اعتراض کند . یا وزیر ارشاد طی نامه ای به چاپ نشدن یک کتاب در سوییس اعتراض کند .






پنچر شده برتر هفته : یک دوستی دارم که بیست و نهم اسفند ماه هشتاد و هشت صاحب فرزند شد . حالا بچه دار شدن خودش یک پنچری ( هرچند احمدی نژاد گفته دو پنچری ببخشید دو بچه کافیست شعار انحرافی ست ) اما کاش فقط این بود . وقتی اعلام کردند از اول فروردین هشتاد و نه دولت به هر نوزاد یک میلیون تومان می دهد باید قیافه پنچر شده دوست مرا می دیدید . راستش باز هم کاش فقط همین بود . این بنده خدا تازه بیست و هشت اسفند موفق شده بود از اداره محل کارش انتقالی بگیرد برای شهرستان . خوب انتقالی مدل 88 که شامل طرح افزایش 50درصدی حقوق کارمندان فراری از تهران نمی شود . تا اینجا شد سه پنچری . حقش است اسمش را توی کتاب رکوردهای گینس درج کنند .






پنچرگیری برتر : این نیست که ما فقط پنچری ها را اعلام کنیم . نخیر ما اینجا پنچرگیری هم می کنیم یا لااقل بهترین روش ها و راه حل های پنچرگیری را خدمتتان معرفی خواهیم کرد . حالا در این بازار بی کاری به شما پیشنهاد می کنم تا دست توی کار زیاد نشده یک اداره مهاجرت به شهرستان تاسیس کنید ( مثل دفترهای وکالت مهاجرت کانادا که همه جا روییده ) و متقاضیان خروج از تهران و دریافت وام دولت را تلکه کنید و بگویید با واریز مبلغی به حساب تان شما می توانید بهترین امکانات و بیش ترین افزایش حقوق را برایشان جور کنید . تا حالا که تو این کشور دروغ کنتور نمی انداخته باز هم نمی اندازد . راحت باشید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

شاعری که پنچر نشده باشد شاعر نیست - در چلچراغ بیست و هشتم فروردین هشتاد و نه چاپ شد

همان طور که در شماره قبل گفتیم پنچری و مشتقات آن مساله امروز و دیروز نیست . یک مساله تاریخی ست که از بدو تولد بشر دربست روزگارش را سیاه کرده . نمونه تاریخی پنچری هم زیاد داریم . وقتی کریستف کلمب به قصد رسیدن به سرزمین دیگری کاملا اتفاقی به سرزمین آمریکا رسید یک پنچری تاریخی عظیم رخ داد . نخیر خودش پنچر نشد اما با کشف آمریکا دنیا را که پنچر نمود . یا وقتی هیتلر پا به سرزمین روسیه گذاشت فکرش را نمی کرد که سرمای روسیه نه تنها خودش را پنچر کند بلکه در آینده باعث پنچری بسیاری از ملت های دنیا شود . حالا از این پس قصد داریم هر هفته اخبار و تحولات پنچری را برایتان بازگو کنیم بلکه باعث بشود با استفاده از این تجربیات چرخ تان هوس پنچر شدن به سرش نزند .



در هر شماره ما چند نوع پنچرگیری جدید یا باستانی را برایتان تعریف می کنیم تا هم فال باشد هم تماشا .






مثلا شاعری کتاب شعرش را داده دست ناشر ( یقین بدانید همین که کتاب از هفت خوان رستم عبور کرده و به مرحله چاپ رسیده شاعر و ناشرش چندبار پنچر کرده اند , ردخور ندارد ) بعد می بیند به جای شعری که گفته بود "خانه اشغال شده" چاپ شده " خانه آشغال شده " . اشغال کجا و آشغال کجا ؟ خداییش پنچر نمی شود ؟ البته شاعری که پنچر نشود شاعر نیست


یک پنچری جدید هم داشتیم که نوبر است . یک نفر را می شناختم از همین حالا شروع کرده بود به تبلیغات پیش از موعد برای انتخابات شوراها که عضو شورای شهر شود . کلی هم خرج کرده بود اما یکهو دید ای دل غافل مجمع تشخیص مصلحت , قانون تجمیع انتخابات شوراها با انتخابات ریاست جمهوری را تصویب کرده و انتخابات شوراها دو سال عقب افتاده .


پنچر کننده برتر هفته : کلیه کارشناسان آپارات خانه به قالیباف شهردار تهران رای داده اند که پایه مونوریل را در میدان آریاشهر جمع کرد رفت پی کارش






پنچر شده برتر هفته : مسئولان سازمان هواپیمایی کشور به اتفاق آرا به این منظور برگزیده شدند . چرا ؟ چون درست در روزهایی که همه سعی داشتند بگویند " همه چی آرومه من چقدر خوشحالم " و بقبولانند که هواپیمای توپولف امن و امان است ناگهان یک هواپیمای توپولف در روسیه سقوط کرد و رییس جمهور لهستان عمرش را داد به شما






برترین سخن پنچر کننده هفته : انصافا این روزها انتخاب پنچرکننده ترین سخن هفته کار بسیار دشواری است . از بس که دست توی کار زیاد شده . اما آقای پزشکیان نماینده مجلس با اعلام این جمله که ساعت کاری مفید در ایران یک ساعت است با اختلاف ناچیزی از دیگران گوی سبقت را ربود . به نظر بنده آن یک ساعت مفید کاری هم احتمالا مربوط به زمانی ست که آقایان در محل کار خوابیده اند و کار نمی کنند !

۱۳۸۹ فروردین ۲۹, یکشنبه

رنگین کمان - دلایل بی شمار در حمایت از طرح خروج از تهران- در روزنامه بهار بیست و هشتم فروردین هشتاد و نه چاپ شد

احمدی نژاد از پنج میلیون نفر از شهروندان تهرانی خواسته تهران را به مقصد شهرستان ها ترک کنند . من بنا به دلایل زیر با این طرح کاملا موافقم


1- با این طرح یکهو و به سرعت آب خوردن سرانه هر شهروند تهرانی از محیط های آموزشی ، فضای سبز ، اماکن هنری ، سینماها و موزه ها و سالن های ورزشی و . . . چند برابر می شود و دیگر لازم نیست دولت در این بخش ها سرمایه گذاری کند . درحالیکه تاثیر منفی هم در آمار شهرستان ها ندارد . چون وقتی سرانه شهرستان ها از این امور نزدیک به صفر باشد طبق یکی از اصول ریاضی صفر ضربدر هر عددی باز صفر شده و منفی نمی شود .

2- در روزهای پایانی سال پایانه ها خلوت است و دیگر مردم برای گرفتن بلیط قطار و اتوبوس توی سر و کول هم نمی زنند چون دیگر لازم نیست عید بروند شهرشان بلکه از اول سال توی شهرشان بوده اند . همین باعث کاهش قیمت بلیط در بخش حمل و نقل و کاهش دزدی و جیب بری های شب عید در پایانه ها می شود .

3- خروج این همه شهروند باعث کاهش تعداد سفر و در نتیجه کاهش مرگ و میر ناشی از سفر در نوروز می شود بدون اینکه شما ریالی بابت اصلاح جاده ها و خودروها بپردازید

4- کمک به گردشگری در تهران . چون حالا این شهرستانی ها هستند که باید عید به عید دست زن و بچه را بگیرند بیایند تهران برای گشت و گذار و ما نان را دو برابر قیمت بهشان بفروشیم که انتقام چندساله مان را گرفته باشیم

5- خروج فوتبال از سیستم دو قطبی به واسطه کاهش تعداد تماشاچیان دو تیم پرسپولیس و استقلال . درعوض طرفداران تیم کیسه کشی اکبرآباد علیا و لنگ دوزی اکبرآباد سفلی افزایش می یابند و از آنجایی که دیگر حساسیتی هم روی تیم های تهرانی نیست پدیده دوپینگ هم از فوتبال تهران رخت برمی بندد

6- گسترش برخی فعالیت ها به شهرستان هایی که تاکنون از آن موضوع بی نصیب بوده اند به واسطه انتقال برخی ادارات به شهرستان ها . مثلا درخواست انتقال یکی از کارمندان سازمان حفظ جنگل ها به یکی از شهرستان های کویر لوت باعث احداث اداره جنگلداری در آن خطه کویری می شود که خود باعث کاهش آلام از نظر روانی می باشد

7- با خروج شهروندان از تهران جناحی که اکثریت مردم را به همراه دارد از اکثریت افتاده و دیگر نمی تواند با غر زدن در امورات مملکت اخلال ایجاد کند

8- از بروز هرگونه تجمع با یا بی مجوز جلوگیری می شود چون دیگر کسی نیست که مثلا بعد از برد تیم ملی بریزد توی خیابان . آن وقت شهردار تهران هم دیگر نمی تواند عدد تجمع کنندگان را تخمین بزند

9- با خروج پنج میلیون نفر از ساکنان تهران خانه های بی شماری خالی می شود که می توان با فروش آن ها کلی درآمد کسب کرد . اصلا می شود آن ها را داد به طرح مسکن مهر که آمار پروژه هاش برود بالا

10- می توان با کاهش جمعیت تهران اماکنی نظیر پارک ارم یا تئاتر شهر و تالار وحدت را که دیگر نیازی به آن ها نداریم تخریب کنیم جای آن برج بسازیم

11- با خروج شهروندان تهرانی عملا پایتخت از تهران منتقل می شود و حرص اعضای تشخیص مصلحت که مخالف انتقال پایتخت بودند هم درمی آید .

12- و در آخر اگر حقوق ها یکسان نشد درعوض تهرانی شدن همسان سازی شد . با مهاجرت تهرانی ها به شهرهای دیگر اولا همه ساکنان همه شهرها می شوند بچه تهران درثانی شهرستانی ها هم دیگر نمی توانند بگویند فلانی بچه تهران و سوسول است

۱۳۸۹ فروردین ۲۲, یکشنبه

چشم ها را باید شست - در روزنامه بهار بیست و یکم فروردین ماه هشتاد و نه چاپ شد

سهراب سپهری گفته چشم ها را باید شست . واژه باید خود باران باشد . به همین منظور جهت شستشوی چشم مغز و دهان شما تعاریف جدید و مدرن از واژه های مستعمل قبلی ارائه می دهیم . چطور شرکت های خودروسازی هر روز یک مدل جدید از یک ماشین بیرون می دهند اما واژه نیاز به بازخوانی و ورژن جدید ندارد ؟ در ادبیات هم مسبوق به سابقه است . کاری که ما می کنیم نوعی بازسرایی واژه های کهن و نمور است



آزادی بیان : ما نمی فهمیم چطور همه از آزادی بیان دفاع می کنند اما از آزادی عمل نه . مگر می شود در بین اعضای بدن به زبان و دهان گفت شما مختار هستید هرچه می خواهد دل تنگتان بگویید اما به دست و پا بگویید فقط در این چارچوب حق فعالیت دارید ؟ این که خودش تبعیض آمیز و محدود کننده آزادی ست . پس ما نه تنها طرفدار آزادی بیان هستیم که معتقدیم باید به آزادی عملکرد هم احترام گذاشت . اتفاقا آدم ها دو دسته هستند . آدم های شعار گرا که دنبال آزادی بیان هستند و آدم های عمل گرا که حرف نمی زنند دوست دارند عمل کنند که نمونه مدرن و پیشرفته اش که دیگر قابل کنترل نیست هم در کشور روز به روز در حال افزایش است . پس طبق قانون پیشنهادی ما هرکس حق دارد هرچه می خواهد دل تنگش بگوید و همه هم اجازه دارند با گوینده مطلب هرکار دلشان خواست بکنند


انتخابات : شما می روید توی یک سوپرمارکت مدرن ( بقالی سابق ) و می خواهید پنیر بخرید . از بین هفت مارک معرفی شده توسط فروشنده شما یکی را انتخاب می کنید . این رفتار شکل گرفته در طول تاریخ باید معیار ما در دیگر امور از جمله انتخابات باشد . در واقع انتخاب هر چیزی از نماینده مجلس گرفته تا نوشابه از یک رویه ثابت برخوردار می باشد . انتخاب از بین گزینه های موجود که تاریخ مصرفشان هم نگذشته باشد . نمی شود که شما یکهو بگویید من می خواهم به فلانی رای بدهم . شاید فلانی تاریخ مصرفش گذشته یا اصلا پروانه بهداشت و استاندارد ندارد . پس انتخابات هم باید به سبک سوپرمارکتی به گونه ای باشد که شما از بین اجناس یا افراد معرفی شده توسط سوپرمارکت انتخاب تان را انجام دهید


همه پرسی : برخلاف اینکه فکر می کنند همه پرسی و انتخابات دو واژه مترادف هستند باید بگویم نخیر . همه پرسی یک گام جلوتر از انخابات است و تاکنون از ظرفیت های آن استفاده نشده . شما در همه پرسی با خرج بسیار کم تر و زمان بسیار سریع تر می توانید به نتیجه دلخواه برسید . معنای واژه در خود واژه مستتر است . از همه پرسیدن در یک آن . به همه بگویید درباره موضوعی مثلا قانون تعداد بچه دار شدن زوج ها می خواهید در فلان روز و فلان ساعت همه پرسی بگذارید . در همان روز و همان ساعت بروید بالای یک چارپایه و بگویید شما با این قانون موافق هستید یا مخالف ؟ موافق ها دست ها بالا . بعد تعداد دستهایی که بالا رفته را بشمارید . تقسیم بر دو کنید ( چون همه موافقان در ایران دو دست شان را بالا می برند ) بدین ترتیب در کم تر از یک ساعت همه پرسی برگزار و نتیجه آن هم مشخص می شود . این همه اختلاف هم پیش نمی آید . بودجه کشور هم حفظ می شود . از این آن لاین تر انتخابات دیده اید ؟


دموکراسی : چرا "دموکرا سی" ؟ به این موضوع فکر کرده اید ؟ چرا " دموکرا چهل " نه ؟ " دموکرا پنجاه " ؟ همین دیگر تا به پیشرفت فکر نکنید همان جا درجا می زنید . ما به زودی مرز دموکراسی را درنوردیده و با اعلام روش " دموکرا سد " یک روش حکومتی جدید را بنیان می گذاریم

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

هفت دلیل ساده برای اثبات خوشبختی شما ایرانی ها - در روزنامه بهار هجدهم فروردین هشتاد و نه چاپ شد

1- فکر کردید فقط روس ها با رولت روسی شان شهرت جهانی در زمینه قمار زندگی دارند ؟ نخیر . وقتی اعلام شده هر بیست و پنج دقیقه یک ایرانی در تصادف رانندگی کشته می شود یعنی ما ایرانی ها رولت روسی را به سبک خودمان ایرانیزه کرده ایم . با این حساب وقتی شما یک روز کامل بیرون از خانه بوده اید و از تصادف رانندگی جان سالم به در برده اید یعنی انسان خوشبختی هستید



2- شما از معدود انسان هایی در طول تاریخ هستید که می توانید بدون مشکل خاص و اعتیادی تلویزیون خود را خاموش کنید و به زندگی تان برسید . در دنیا کم تر پیش می آید کسی بتواند از برنامه های جذاب تلویزیون دل بکند اما چون برنامه های صدا و سیمای ایران بسیار دلنشین است شما از شانس به راحتی دل کندن از آن برخوردارید و این یکی از مهم ترین رازهای سلامت روان است


3- امکان بیکاری در این مملکت تقریبا صفر است . هرچقدر هم از کارهای تولیدی و اداری و کشاورزی و . . . رانده شوید باز دریچه ای به رویتان باز است تا شغلی بیابید . می توانید گوشه خیابان و بدون مالیات دلار بفروشید . یا سیم کارت یا کارت تلفن . اصلا جای خود در بانک به ویژه در ایام شلوغ را بفروشید به تازه واردگان بانک . یا جای پارک بفروشید به خودروهای در جستجوی پارک . یا اصلا راه در رو از ترافیک را به مسافران در ترافیک راه مانده بفروشید . وقتی می گویند آمار بیکاری پایین است کسی باورش نمی شود ان وقت


4- محققان می گویند از هر ده نفر ایرانی هفت نفر از چاقی یا اضافه وزن رنج می برند . چاقی بر اثر پرخوری حاصل می شود و پرخوری بر اثر خرید زیاد مواد غذایی و خرید زیاد هم سرمنشا مالی دارد . جان کلام پولدارها چاق می شوند و بی پول ها لاغر . پس از هر ده ایرانی هفت نفر سرمایه دار در کشور وجود دارد .


5- توریست وارد کشور نمی شود . این موضوع به شما آزادی عمل می دهد به راحتی هرجا دلتان خواست بروید و بدون شرمساری و خجالت روی سرستون های تخت جمشید و مینیاتورهای عالی قاپو و چلستون یادگاری بنویسید . اصلا تکه ای از آن را به یادگار ببرید منزل و باقیات صالحات ارث بگذارید برای نسل بعدی . بدون اینکه کسی مزاحم آزادی شما بشود می توانید با اسپری روی چغازنبیل بنویسید دریای غم ساحل ندارد .


6- آزادی فراتر از مطلق . کدام کشور را سراغ دارید که مردم آن کشور و شهروندانش فارغ از درجه یک و دو بودن شان بتوانند آزادانه به کلیه حاکمان و پادشاهان و سیاستمداران پیشین و تاریخی شان یا اصلا سیاستمداران در قید حیات از قدرت کنار رفته شان اینچنین بتازند ؟ شما می توانید به راحتی و بدون اینکه هیچ دادگاهی از شما بازخواست کند حداقل سه هزار سال تاریخ این سرزمین را به سخره بگیرید . قابلیتی که در هیچ کشور دنیا به شما اعطا نمی شود این آزادی دستاورد کمی نیست


7- اموالتان مصادره نشده است آن هم در حالیکه برای مثال طبق حکم دادگاه بخشی از اموال محسن رفیقدوست مصادره شده است ( هرچند این به مقدار ناچیز پانزده میلیارد ریال باشد ) یا زندان نرفته اید آن هم وقتی شخصی با سابقه سیاسی بهزاد نبوی در زندان است . یا بهتان حمله نشده است آن هم در شرایطی که به رییس جمهور سابق کشور – محمد خاتمی – هم حمله می شود یا به سمتتان شلیک نشده است – آن هم در شرایطی که در روز روشن به رییس سابق مجلس تیراندازی شده . . . دلیلی محکم تر از این ها برای خوشبختی می خواهید ؟ وقتی شب سالم می رسید خانه و از حمله باجگیران و خفت کن ها و کف زن ها و کیف برها و زورگیران و هواداران دو آتشه فوتبال و سارقان و لات های محله و رانندگان بی اعصاب و ریزش ساختمان ها و تصادفات و آلودگی هوا و کتک کاری در صف بانک و دست به یقه شدن با راننده تاکسی و سین جیم گشت ارشاد و . . . درامان مانده اید یعنی یک روز دیگر را هم در سایه خوشبختی سپری کرده اید .






پس دیگر عذر و بهانه نیاورید . شما چون ایرانی هستید خوشبخت می باشید . اگر هنوز هم می گویید نه بیاییم سروقتتان بهتان حالی کنیم . دِهه !

۱۳۸۹ فروردین ۱۷, سه‌شنبه

متن سانسور نشده مطلب من که در روزنامه بهار 27-12-1388چاپ شد

رنگین کمان

قرمز : فعلا تا اطلاع ثانوی محفل شبانه برگزار نمی شود . کرکره را کشیده ایم پایین . قبل از اینکه کلا کرکره مان را ساقط کنند . یعنی فعلا دیدیم وحدت اهالی خانه امکان پذیر نیست و هر یک از اهالی ساز خودش را می زند این بود که همه را فرستادیم مرخصی برای مدت نامتناهی . اما اگر فکر کردید این یعنی جاخالی دادن من بدانید که درست نیست . چون این روزها جاخالی دادن جواب نمی دهد . راستش دیر و زود شاید داشته باشد اما سوخت و سوز نخواهد داشت . بگذریم . کمی هم از اوضاع و احوال بگوییم







نارنجی : در روزنامه ها نوشته بودند در رقابت های انتخاباتی عراق ، کاندیداها هدیه هایی مثل نفت و برنج توزیع کرده اند . باز رای دهندگان عراقی شانس آورده اند هدیه را نقد دریافت کرده اند و منتظر ننشسته اند نفت را بیاورند سر سفره شان . از قدیم گفته اند سیلی نقد به از حلوای نسیه .






زرد : پزشکی هم کم کم دارد سياسی می شود . در بحبوحه اتفاقات اخیر و جدال های جناحی يک روزنامه اصلاح طلب اين خبر را منتشر کرد : پزشکان توصيه نمودند برای استفاده از موبايل از گوش چپ بيش تر استفاده شود .






سبز : کی می شود این رنگ از رنگین کمان هم پاک شود با خداست . رنگین کمان که مهم تر از پرچم نیست . حالا اگر فردا نگویند عوامل خودسر این کارها را می کنند . اصلا انگار روز به روز بر تعداد افراد خودسر افزوده می شود . ای بابا این مطلب دیگر سیاسی نیست . شر برای ما درست نکنید . می گویید نه . پس نشنیده اید رییس کمیسیون مجلس گفته 40% مردم خودسرانه دارو مصرف می کنند






آبی : وزیر کشور عربستان خواستار همکاری ایران و کشورهای عربی از کانال های طبیعی شد . یک نفر برای من بگوید کانال طبیعی یعنی چه ؟ یعنی کانال بی پارازیت ؟ کانال ضرغامی ؟ کانال فوتبال و وقت تلف کردن عربی ؟ کانال بالای هجده سال ؟ راستی سن رای دادن چقدر شد بالاخره ؟






نیلی : اصلا به خارجی ها چه کار داریم ؟ برگردیم سر مملکت خودمان . از وقتی سردار رادان گفته ریگی از هرمزگان تا تهران مثل بلبل صحبت کرد دلشوره دارم که نکند این غربی ها گنجشک را رنگ کرده باشند جای بلبل جا زده باشند . باید از سردار رادان بپرسم بلبل مذکور به چه زبانی بلبل زبانی می کرد ؟ اصلا لهجه داشت ؟ can you speak English ؟ راستی داستان بلبل سرگشته و از کوه و کمر گشته را که مادربزرگ هامان تعریف می کردند یادتان هست ؟ بلبلی که زیاد بلبل زبانی بکند آخر سر می افتد توی دام . به قول معروف یک بار جستی ملخک . دوبار جستی ملخک . آخر تو دستی ملخک






بنفش : در خبرها آمده بود زمین لرزه شیلی طول شبانه روز را کم کرد . بدین ترتیب به نظر می رسد دولت بتواند دوباره بی خیال طرح عقب و جلو کردن ساعت ها در اول بهار شود . چون با کم شدن طول روز لامپ کمتری روشن می شود و خود این زلزله صرفه جویی برق را به همراه خواهد داشت