۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

بيل . . . كلينتون يا دسته . . . مساله اين است




سه شنبه - دوازدهم آبان ماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت
الله و اكبر । اين البته الله و اكبر شبانه 12 آبان ما نبود . يك الله و اكبر ديگري بود مبني بر اينكه ما چيز بزرگ يا حيرت انگيزي ديده ايم . مثل ديدن درخت گردكان به اين بزرگي ، درخت خربزه . . . الله و اكبر . حالا چه چيز بزرگ يا حيرت انگيزي ديده بوديم ؟ اينكه شخص بنده در روزنامه خواندم پنجاه و چهار هزار دسته بيل در خردادماه به كشور وارد شد . حالا نگو بقيه اهل خانه هم با شنيدن اين خبر متحير شدند چون دسته جمعي گفتند الله و اكبر . البته يك مقداري از اين تحير هم شيطنت سياسي ست البته خانم بزرگ هم فهميد ما كمي قصد و منظور توي الله و اكبر گفتنمان هست كه گفت : درست نمي شويد . همه اش دنبال تغيير هستيد . همين ديگر . نتيجه تغيير را هم ديديم . برادرم گفت : نتيجه اش چي بود ؟ مگر تغييري هم رخ داد كه . . . همسرم گفت : البته كه رخ داد . اين همه راي تغيير كرد تغيير محسوب نمي شود ؟ مادربزرگ گفت : حقا كه تو را بايد ببرند كلاس اكابر معناي لغات را ياد بگيري . نخير . به آن نمي گويند تغيير . اگر مي خواهيد نتيجه تغيير را ببينيد صفحه 3 روزنامه را بخوان كه نوشته به دنبال تغيير جهت حركت پله برقي ايستگاه مترو ميرداماد عده اي از مسافران آسيب ديدند . اين هم از تغيير تغيير . پدرم گفت : همه اش تقصير دولت است ديگر كه بودجه مترو را نمي دهد . خانم بزرگ گفت : تقصير شهردار است كه عرضه ندارد يك روز بي عيب و نقص واگن ها را برساند به ايستگاه ها . عمه خانم گفت : خوب شهردار را دوباره انتخاب كنند نمي شود ؟ از گواهينامه كه مهم تر نيست شهردار ؟ الان اعلام كرده اند از رانندگاني كه گواهينامه دارند به صورت الابختكي مثل قرعه كشي ها انتخاب مي كنند براي آزمون مجدد رانندگي . برادرم گفت : كاش مي شد بعضي هاي ديگر را مجدد ازشان آزمون مي گرفتند ببينند واقعا دكترند يا آكسفوردي اند ؟ همسر برادرم گفت : يعني دارندگان مدارك تحصيلي هم مثل اين صغر سني ها مي مانند ؟ مادرم پرسيد نكند حالا اين تيم فوتبال نوجوانان هم صغر سني بوده اند كه رفته اند دور دوم جام جهاني ؟ برادرم گفت : نه بابا اين ها اين بار واقعا . . . مادربزرگ نگذاشت حرفش تمام شود . گفت : اين هم از دستاورد دولت دهم . گفتم دولت بعد از نهم را مي فرماييد حتما . نكند اين هم مثل فيلم مستند هسته اي شان بشود . كه بعد همه بگويند دستاورد قبلي ها را از دل تاريخ پاك كرده اند . خانم بزرگ گفت : قبلي ها ؟ مگر قبل از اين ها هم كسي بوده ؟ اولين دولت قبل از دولت نهم دولت صفوي بوده ديگر . صداي ناشناسي گفت : البته كه روي قاجار را . . . و صداش در بين صداي ديگراني كه مي گفتند پس دولت اصلاحات و مصدق و بختيار و . . . چه مي شوند ، گم شد . پدرم ناگهان گفت : از بحث منحرف نشويد . بالاخره معلوم نشد اين چندهزار دسته بيل را براي چه خرداد وارد كشور كرده اند ؟ گفتم : براي انتخابات كه هم راي ما را بيل بزنند و هم براي هر چهارصد و پنجاه نفر راي دهنده به اصلاحات يك دسته بيل وارد و انبار كرده اند در كهريزك . چشمتان روز بد نبيند . اسم راي كه آورديم هيچ . اسم كهريزك هم روش از آن طرف هم مادربزرگ ماشين حساب برداشته محاسبه معكوس مي كند كه برسد به عددي كه منظور من بوده براي اعلام تعداد طرفداران اصلاحات . به 24000000 حساسند . مثل 63 درصد كه ديگر عدد مقدس اصولگرايان است . تا به تريج قباشان برنخورده و مادربزرگ بويي نبرده شما را به خدا مي سپارم

سردبير را خدا آزاد كرد . ( تيتري شبيه تيتر آزادي خرمشهر )















سردبير را خدا آزاد كرد . ( تيتري شبيه تيتر آزادي خرمشهر )

تولد سياسي من


اگر مدتهاست از ما خبري نبود به اين علت بود كه همه ما در سوراخي قايم شده بوديم । چرا ؟ چون هركداممان خودرو داريم ديگر । حتما مي پرسيد اين كه نشد دليل ما هم مي گوييم مي شود خوب هم مي شود . اولا اينكه هر ايراني يك خودرو داشته باشد طرحي شاهنشاهي و طاغوتي بوده كه آن خدا بيامرز هويدا علم كرده بود . تا همين جايش ما محكوم . بعدش هم وقتي ماشين را مي بريم بيرون خداي نكرده از چراغ قرمزي رد مي شويم يا بد مي پيچيم يا هر خبط و خطاي ديگري خوب در ترافيك اخلال كرده ايم ديگر . كرده ايم كه كرده ايم ؟ نخير . نفرماييد همين چريك پير بهزاد خان نبوي كه عامل فرار بني صدر از كشور بود در ترافيك اخلال كرد بازداشت و محاكمه شد . فكر كرديد به همين سادگي ست ؟ مادربزرگ خودش رفته ليست خلافي هاي ما را از پليس + 10 گرفته داده به ماموران امنيتي . حالا كلي پيغام پسغام داده ايم به مادربزرگ امان نامه گرفته ايم برگشتيم سر محفل شبانه مان وگرنه . . . همين كه پامان را هم گذاشتيم توي خانه خانم بزرگ گفت : تو كي اين دلارهات را مي دهند ؟ پرسيدم كدام دلارها ؟ مادربزرگ گفت : خودت را به كوچه علي چپ نزن . عمه خانم گفت : مي بينيد اين چپ از ابتداي تاريخ توي چشم بقيه بوده . علي چپ هاي تاريخ همه بد بوده اند مگر راست شوند . برادرم گفت : ماشاالله اكثر مواقع كه راست هستند در خدمت ما . راست كردنشان سه ثانيه بيش تر طول نمي كشد كه . گفتم : مي گذاري بفهمم منظورشان كدام دلارهاست ؟ پدرم گفت : هنوز نفهميدي منظورش چمدان دلار اهدايي آمريكا و انگليس است ؟ خانم بزرگ گفت : بله . نگو نه ها . همين سردبيرتان چي بود اسمش شيرواني بود بجنوردي بود چي بود . . . همسرم گفت : قوچاني . خانم بزرگ گفت : همان قوچاني . مگر نه اينكه وثيقه دويست ميليوني گذاشته آمده بيرون ؟ از روزنامه نگاري درآمد داشته يا بخشي از دلارهاي چمدان را به او داده اند ؟ گفتم : نخير بنده خدا پول و چمدانش كجا بود ؟ اين ور آن ور زده اند براي جور كردن سند خانه كه آن هم به زور به دويست ميليون رسيد . مادربزرگ گفت : خوب ديگه وقتي تلاش هاي تيم دولت نتيجه مي دهد و قيمت مسكن ارزان مي شود همين است ديگر . همسرم گفت : پس به اين خاطر دولت نرخ مسكن را كاهش داده كه زندانيان سياسي ديگر توان پرداخت وثيقه را نداشته باشند ؟ مادرم گفت : تازه وزير مسكن گفته تلاش مي كنيم قيمت زمين به صفر برسد . پدربزرگ چيني گفت : ژي مانگ تسه . يعني بدون واردات ؟ حاشا و كلا . حالا اين حاشا و كلا در زبان چيني چه معنا مي دهد ما نفهميديم . عمه خانم گفت : يعني چي ؟ زمين وارد كنيم از چين ؟ زمين هاي Made in china ؟ برادرم گفت : چه شود ديگر . مي شود رژيم صهيونيستي چين كه آن وقت ؟ پدرم گفت : اتفاقا قرار است در همين راستا مديريت يك هتل در شيراز را واگذار كنند به يك شركت چيني يا ترك . گفتم : پس مقدمه اش را چيده اند . اي ناقلاها . برادرم گفت : همين ديگر . اين كارها را مي كنند كه آن ماجراي چند سال پيش افتتاح فرودگاه امام پيش مي آيد ديگر . كه ترك ها را سپاه بيرون كرد . همين جوري مسائل امنيتي مي شود . مادرم گفت : پس چرا روس ها را از بوشهر . . . عمه خانم پريد وسط حرفش كه حالا ترك ها فرودگاه را كنترل مي كردند چه مي شد ؟ برادرم گفت : حتما در ترافيك هوايي اختلال ايجاد مي كردند . اسم ترافيك و اختلال كه آمد روح لباس شخصي حاضر در محل با برگ جلب و جريمه و باتوم چيني ظاهر شد . خدا ختم به خير كنيد . براي محفل شبانه ما دعا كنيد . فعلا اولين گوشزد را به بنده كرده جناب روح كه مواظب تردد و ترافيك در روز تولدم باشم . اين هم كه روز 13 آبان به دنيا بيايي مصيبتي شده انگار . پناه بر خدا كه تولدمان هم سياسي شد .